تسنیمتسنیم، تا این لحظه: 12 سال و 20 روز سن داره

امید دل مامان و بابا

کدبانوی وروجک

وقتی یه فسقلی که عاشق بالا رفتن از همه نوع بلندی هست میخواد تو پهن کردن لباسها به باباش کمک کنه توضیح اینکه عکس حدودا برای یک ماه پیش هست این پست را هم فقط برای دوستای عزیزم میذارم که خیلی دلم براشون تنگ شده و میان وبلاگ تسنیم را میخونن : مامان محمد رضا(ارمیای سابق) و مامان محمدعلی  خاله آسیه هم که کنار ماست ...
22 دی 1392

اولین رنگ آمیزی های تسنیم

یکی از تقویم هام را کردم دفتر نقاشی تسنیم. هر صفحه ایش را یکی نقاشی کرده مامان و بابا و تسنیم(البته تسنیم خانوم هرجای سفیدی تو خونه ببنن نقاشی میکشن از ماشین لباسشویی و ظرفشویی گرفته تا روی مبل و صندلی و کاشی حمام )  دیروز همینجوری گفتم تسنیم خانوم جونم جوجه را رنگ کن! دیدم ماشااالله   بعد هم خودش نی نی را رنگ کرد(با قرمز) کارش که تموم شد بقیه رنگ ها را برداشت و برای خودش روش نقاشی کرد(به قول خودش چش چش دو ابوووووو) حالا دیگه هرچی نقاشی پیدا کنه که رنگ نکردیم شروع میکنه رنگ آمیزی ...
13 دی 1392

خدمت

روی برگه سفید بابا نوشته تاریخ اعزام اول دی. امروز بابا ساعت 5 صبح رفت سمت میدون سپاه . ساعت 6:40 بود که زنگ زد کارش تموم شده و داره میاد سمت خونه. از امروز یه دوره سخت دوماهه زندگی مون شروع شده: دو ماه آموزشی سربازی بابا. این دو ماه برای همه مون خیلی خیلی سخت میگذره تو این 20 ماه زندگی شما دخترم نهایتا بابا 2 روز خونه نبوده ولی حالا... میدونم خدا خیلی خیلی مهربونتر از اونیه که فکر میکنیم و حتما بهمون کمک میکنه این دوری را به نیکی بگذرونیم پ.ن1: بابا میگه اربابمون تو روز عاشورا کاری کرده که هیچ سختی ای برای هیچ کس ذره ای از مصائب اون حضرت نمیشه ولی نمیدونم چرا من این روزها انگاری ملموس تر روضه سه ساله را می فهمم... روضه وداع را درک میکنم.....
1 دی 1392
1